عروسی میثم پسرعمه بچه ها
عروسی میثم در تاریخ 96/9/16 آذر برگزار شد . مرخصی گرفتن من برای عروسی رفتن همزمان شد با رفتن آقای یوسفی به نگهبانی . با توجه به این قضیه مرخصی گرفتن من خیلی سخت شد . دو هفته تمام حرص خوردم و در نهایت تونستم مرخصی بگیرم ولی با کلی اعصاب خردکنی .
بابا هم با کلی دردسر تونست مرخصی بگیره
چهارشنبه صبح راه افتادیم بهمراه دایی صادق و دایی وهاب اینا . برای ساعت 10 رسیدیم حسن تیمور . برای ناهار خودی ها دعوت بودن
شام حنابندون هم کلی مهمون داشتن . فردا ناهار هم مهمون داشتن . شب عروسی هم نزدیک 1000 نفر مهمان دعوت بود .
پاتختی هم برگزار کردن و تعداد 300 نفر مهمان دعوت کرده بودن
در کل عروسی خوب بود و همراه بود با بارندگی برف و باران .
در این بین محمدحسین خیلی اذیتم کرد . البته زمانی که خونه پر از مهمون میشد . همینکه خونه خالی میشد حالش سرجاش می اومد .
کادوی عروسی هم ، عمه ها نفری 500 ، عمه زینب 600 ولی ما یه تومن دادیم