عمل قلب باز آبا
روز شنبه 15 تیر که تو باغای یولقون آغاج بودیم پیش خاله صدیقه اینا . از طرف بیمارستان زنگ زدن و گفتن عمل مادرتون که 17 ام بوده به تعویق افتاده یعنی افتاده شنبه هفته بعد (98/4/22)
روز شنبه منو دایی جعفر باتفاق آبا رفتیم بیمارستان کارای بستری شو تا ساعت 12 انجام دادیم . مادرم بستری شد و چون نیاز به همراه نبود ما اومدیم
روز دوشنبه وقت عمل اش بود . دوباره روز دوشنبه رفتیم راهی اتاق عمل اش کردیم . ساعت 7و نیم رفت ساعت 4 بعدازظهر از اتاق عمل اومد بیرون . بعد از اون بردن اتاق آی سی یو . ما هم رفتیم از پشت ساختمان بیمارستان از یه پنجره کوچیک دیدیمش و برگشتیم ساوه
روز پنج شنبه بخاطر اینکه انتقال داده بودن بخش ، یه ماشین رفتیم برای ملاقات (جعفر ، صادق ، وهاب و زندایی ایران)
ساعت 3 راه افتادیم تقریبا 5 و نیم بود که رسیدیم به بیمارستان شهید لواسانی ، نگهبان درب ورودی به هیچ عنوان اجازه ورود به بقیه نداد و من با ماشین دایی جعفر رفتیم بالا . من موندم دایی برگشت با بقیه که رانیا هم همراهشون بود ، رفتن شب خونه خاله وجیه ، صبح جمعه اومدن دیدن مادر . قسمت بود که خاله وجیه هم با اونا بیاد دیدن آبا
روز جمعه هم موند و روز شنبه که پزشک اومد ویزیت کرد گفت مرخصه . خدا رو شکر پروسه بستری و عمل و مرخصی اش زیاد طولانی نبود
تا ظهر شنبه اونجا بودیم بعدش اصغر اومد دنبالمون راهی ساوه شدیم