ریحانه جووووونریحانه جووووون، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
رانیا جووونرانیا جووون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه سن داره
محمدحسین جوووونمحمدحسین جوووون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

ریحانه تمام زندگی من

من و روزمرگی های 3 تا گلهای زندگیم

عمل قلب باز آبا

1398/5/3 9:55
نویسنده : مریم محمدی
147 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه 15 تیر که تو باغای یولقون آغاج بودیم پیش خاله صدیقه اینا . از طرف بیمارستان زنگ زدن و گفتن عمل مادرتون که 17 ام بوده به تعویق افتاده یعنی افتاده شنبه هفته بعد (98/4/22)

روز شنبه منو دایی جعفر باتفاق آبا رفتیم بیمارستان کارای بستری شو تا ساعت 12 انجام دادیم . مادرم بستری شد و چون نیاز به همراه نبود ما اومدیم 

روز دوشنبه وقت عمل اش بود . دوباره روز دوشنبه رفتیم راهی اتاق عمل اش کردیم . ساعت 7و نیم رفت ساعت 4 بعدازظهر از اتاق عمل اومد بیرون . بعد از اون بردن اتاق آی سی یو . ما هم رفتیم از پشت ساختمان بیمارستان از یه پنجره کوچیک دیدیمش و برگشتیم ساوه 

روز پنج شنبه بخاطر اینکه انتقال داده بودن بخش ، یه ماشین رفتیم برای ملاقات (جعفر ، صادق ، وهاب و زندایی ایران) 

ساعت 3 راه افتادیم تقریبا 5 و نیم بود که رسیدیم به بیمارستان شهید لواسانی ، نگهبان درب ورودی به هیچ عنوان اجازه ورود به بقیه نداد و من با ماشین دایی جعفر رفتیم بالا . من موندم دایی برگشت با بقیه که رانیا هم همراهشون بود ، رفتن شب خونه خاله وجیه ، صبح جمعه اومدن دیدن مادر . قسمت بود که خاله وجیه هم با اونا بیاد دیدن آبا

روز جمعه هم موند و روز شنبه که پزشک اومد ویزیت کرد گفت مرخصه . خدا رو شکر پروسه بستری و عمل و مرخصی اش زیاد طولانی نبود 

تا ظهر شنبه اونجا بودیم بعدش اصغر اومد دنبالمون راهی ساوه شدیم 

پسندها (1)

نظرات (0)