ریحانه جووووونریحانه جووووون، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
رانیا جووونرانیا جووون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
محمدحسین جوووونمحمدحسین جوووون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

ریحانه تمام زندگی من

من و روزمرگی های 3 تا گلهای زندگیم

بدون عنوان

1390/6/1 10:57
نویسنده : مریم محمدی
277 بازدید
اشتراک گذاری

ریحانه جونم میخوام یه مطلب جالب بفرستم اونم اینه که دیشب بابایی بعد اینکه افطاری کرد خیلی حالش بد شد . همونطور درازکش خوابیده بود و یه چیزایی هم با خودش زمزمه می کرد مثلاً آهنگ حلالم کن حلالم کن و با ریتم و آهنگ می خوند ، میون حرفاش یه دفعه گفت ریحانه بابادیگه داره میره پیش خدا . اینو که گفت دیدیم تو سرتو گذاشتی رو شونه بابا و شرشر اشک می ریزی ، ماهم که فهمیده بودیم برا چی گریه می کنی بغلت کردیم بوست کردیم مگه آروم می شدی . آخر شب وقتی که بابا خوابیده بود من ازت پرسیدم :

ریحانه برای چی گریه کردی؟

- بخاطراون حرف بابا

- کدوم حرف ؟

- همون حرف دیگه

- اگه من هم از اون حرفا بزنم گریه می کنی ؟ (دیدم که اشک تو چشات جمع شده) همون موقع گفتی :

- اشکامو نمی بینی ،

- اگه بابا دوباره از اون حرفا بزنه دوباره گریه می کنم .

بدجوری بغض کرده بودی ، گفتی مامان فردا با بابا زود بیایید دنبالم ، باشه (درحال بغض و گریه گفتی)

مامانم بهت گفت : فردا بابا دوباره پیشت می مونه نمی ره سرکار. اینو که گفتم یه مقدار آروم شدی .

 

عزیزم ان شاء الله که هیچوقت اشکاتو نبینم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

hyg
6 شهریور 90 23:06
اصغر ترقه .. حلالم كن


شما کی هستین ؟ لطفاً جواب بدین
مامان سانای
17 شهریور 90 6:35
بابا این حرفها چیه به بچه می گین تو روحیه اش بد جوری تاثیر می زاره به ما هم سر بزن