تولد محمدحسین
دوست داشتم اینبار تولد ممسی رو متفاوت بگیرم که بهش خوش بگذره . تصمیم گرفتم خونه آبا و با بچه های کوچه شون بگیرم . اما ریحانه و خودش مخالفت میکرد . خودش دوست داشت بریم یولاق و اونجا کیک ببریم و شام بخوریم (شکموی مامان 😘) ولی من میدونستم که اینطوری بیشتر بهش خوش میگذره.
با ریحانه بصورت پنهانی رفتیم وسایلای تم رو خریدیم و آوردیم گذاشتیم تو انباری پارکینگ . برای طرح و مدل کیکش هم با هماهنگی خودش از گوگل پیدا کردیم و رفتیم قنادی لادن سفارش کیک را دادیم .
روز تولدش که پنجشنبه بود ، بچه ها را واسه ساعت 5 تا 7 دعوت کردیم . ریحانه از ساعت 12 رفت خونه آبا تا خونه رو آماده کنه و تزیین کنه . زنگ زد گفت مامان این بچه ها طفلک ها از صب میرن و میان می پرسن که کی جشن شروع میشه ؟ اگه میتونید یه ساعت زود بیایید بچه ها خیلی ذوق دارن . منم بچه ها را آماده کردم و پروین اومد دنبالمون رفتیم . بعد من با ماشین پروین رفتم کیک را تحویل گرفتم و اومدم . در واقع تو اون تایمی که من نبودم بچه ها حسابی زده بودن و رقصیده بودن . بعدش هم با مدیریت و راهنمایی ریحانه بقیه تولد را گذروندن . دابسمش رفتن و دونه دونه عکس گرفتن و هر کدوم تکی رقص چاقو رفتن ، کادو دادن و پذیرایی شدن و جشن تموم شد . ولی خیلی خیلی به بچه ها و محمدحسین خوش گذشت .
خدایا شکرت 🙏