ریحانه جووووونریحانه جووووون، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
رانیا جووونرانیا جووون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
محمدحسین جوووونمحمدحسین جوووون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ریحانه تمام زندگی من

من و روزمرگی های 3 تا گلهای زندگیم

زیارت شاهزاده عبدالعظیم (ع)

1394/5/11 9:15
نویسنده : مریم محمدی
323 بازدید
اشتراک گذاری

طبق همه تعطیلات که ما تو خونه بند نمی شیم ، باز هم تعطیلات عیدفطر و تصمیم گرفتیم بریم خونه خاله صدیقه ، صبح که از خواب پا شدیم بابا رفت نماز عید فطر و من و تو هم رفتیم حموم ، بعد از اون هم صبحانه خوردیم و آماده شدیم و به اتفاق عزیز و نسیم راه افتادیم به سمت تهران

ساعت 12/30 رسیدیم ، دخترای خاله صدیقه هیچ کدومشون نبودن همگی به جز دخترخاله کبری رفته بودن مسافرت . بعد از پذیرایی سفره ناهار و پهن کردن و فقط دخترخاله ناهار دعوت بود .

تو هم با پریا و پرنیا گرم گرفتی و حسابی بازی می کردی . بعد از ظهر هم دخترخاله پیشنهاد داد شام مهمون من و بریم شاهزاده عبدالعظیم (ع) . ما هم موافقت خودمون و اعلام کردیم .

غروب راه افتادیم رفتیم . ساعت نه و نیم اونجا بودیم . همین که رسیدیم اونجا یک گردو خاکی آسمون تهران و گرفت که باور کردنی نبود در واقع حالمونو حسابی گرفت . خانواده ما برای اولین بار بود که می رفت زیارت شاهزاده ، زیارتگاه خیلی بزرگ و خیلی شلوغ بود .

بعد از زیارت بساط شام را در یک فضای سبز کنار زیارتگاه خوردیم که شام هم کتلت مرغ بود که دخترخاله زحمت کشیده بود و فوق العاده خوشمزه . در کل خوب بود و خوش گذشت .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)