روز زن و مادر در سال 1400
ساعت 3 که از سرکار تعطیل شدم رفتم خونه ، گرفتم خوابیدم
ریحانه بیدارم کرد و مقداری مرغ نشونم داد که برای پختن شام کافیه ؟ از ته دل واقعا خوشحال شدم چون اون روز اصلا حس غذا پختن نداشتم .
ریحانه مشغول شام شد و من هم خونه رو مرتب کردم . غروب بابا که اومد خونه رفت با یه کیک و یه شاخه گل برگشت . بمناسبت روز مادر خریده بود . من از خرید گل بسیار خرسند شدم 😅😅😅
شام را که ریحانه پخته بود خیلی عالی بود و خیلی هم خوشمزه بود
بعد از شام منو بچه ها کیک را برداشتیم رفتیم خونه مامانم . از قضا ظریفه و بنیامین هم اونجا بودن
ظریفه هم برای مامان کیک درست کرده بودو آورده بود .
کیک ما و کیک اونا را تقسیم کردیم و خوردیم . چایی و میوه هم خوردیم و برگشتیم
کادوی من یک دست لیوان دسته دار و کادوی ظریفه شلوار بود .
فرداش هم رانیا رفته بود از مغازه برام باکس روز مادر خریده بود . محمدحسین هم نوشته ای که تو کلاس نوشته بودند برام آورده بود
خیلی خوشحال شدم .