مراسم نام گذاری بنیامین
عزیزم در شب پنج شنبه تاریخ 8/2/90 اسم نی نی دایی صادق و گذاشتیم . پنج شنبه ساعت 24/1 من محل کارمو ترک کردم و مستقیم رفتم خونه دایی صادق . بابا نزدیکای 30/2 بود که زنگ زد از دانشگاه زنگ زدند باهات کار دارن ، من هم زنگ زدم دانشگاه ، گفتند آقای یوسفی اومده شما نیاز نیست که بیاین . دیگه با خیال راحت کارا را ادامه دادم . غافل از اینکه ...
درست کردن سالاد و مرغ به عهده من بود که من بعد از درست کردن سالاد و مرغ رفتم خونمون هم دوش بگیرم و هم لباسهای تورو بیارم. تو هم با خاله وجیهه از مهدکودک اومده بودید خونمون که وقتی بابایی از سرکار اومده بود شما رو آورد اونجا. بعد دوتایی با خاله وجیهه خونه دایی صادق رفتید حموم. من هم بعد از دوش گرفتن رفتیم دنبال شیرینی و فیلم . بعد اومدیم خونه دایی صادق . بعد از شام خوردن ، طی مراسمی توسط شوهرخاله آجی اسم بنیامین را برای نی نی انتخاب کردیم . بعد میهمانها هرکدام کادوی خودشون دادند و من هم سورپریز دایی رو که یک النگو بود برای زن دایی نشان دادم و دایی وهاب هم فیلمبرداری می کرد و تو اون شب خیلی کسل و بی حال بودی فک کنم خسته بودی.
غافل از اینکه به دلیل عدم هماهنگی جهت ترک محل کار یک نامه توبیخی رفت توی پرونده ام . که این نامه را شنبه اول صبح آقای یوسفی نشانم داد و باعث شد حالم حسابی گرفته شود . من هم جواب نامه را خطاب به ریاست توضیح دادم .