ریحانه جووووونریحانه جووووون، تا این لحظه: 17 سال و 4 روز سن داره
رانیا جووونرانیا جووون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
محمدحسین جوووونمحمدحسین جوووون، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

ریحانه تمام زندگی من

من و روزمرگی های 3 تا گلهای زندگیم

عکس های محمدحسین در 3 سالگی

عکس های تولد 3 سالگی محمدحسین رو تو آتلیه باران روبروی سینمای ارشاد در یک عصر دل انگیز تابستانی گرفتم . اول بردم آرایشگاه بعد رفتیم آتلیه . پسر خوبی بود و همکاری لازم را داشت .  ...
3 مهر 1397

آغاز سال تحصیلی 98-97

به نام خدا  آغاز سال تحصیلی 98-97 همزمان با ورود رانیا به مدرسه است و من خدا را خیلی خیلی شکر گزارم که رانیا تونست پا به عرصه مدرسه بزاره و آرزوم اینه که همه مامانا هم بتونن طعم شیرین مدرسه رفتن بچه هاشونو بچشن . الهی آمین  جشن سال تحصیلی جدید مدرسه رانیا روز 31 شهریور 97 ساعت 9/30 شروع میشد . روز شنبه بود و من هم تعطیل بودم . صبح از خواب پاشدم رفتم دوش گرفتم و آماده شدم رفتم خونه مامانم رانیا را که شب قبل اونجا خوابیده بود آماده کنم .  بیدارش کردم و لباساشو پوشوندم . از زیر قرآن ردش کردم و راهی مدرسه شدم . رانیا رو تو مدرسه غیردولتی تلاش  ثبت نام کردم واقع در خیابان وزیری .  وارد مدرسه شدیم ؛ ...
1 مهر 1397

شروع تعطیلات تابستانی سال 97

تنها موندن بچه ها از امروز 97/3/6 شروع شده خیلی دل نگرونم همه چی رو هم به ریحانه سپردم ولی باز تو دلم آشوبه برای ناهارشون هم از سحری غذا مونده فقط جای شکرش باقیه که من تو ایام ماه رمضون ساعت 1 میرم خونه اونام تا از خواب پاشن ساعت شده 10 ، 11 یه چیز جالب امروز تو سحری اول رانیا پاشد از اتاق اومد بیرون نشست رو مبل بعد محمدحسین و بعد ریحانه تماشایی بود دیدن این صحنه . تو دلم خدارو شکر کردم بخاطر هر سه تایی شون  
6 خرداد 1397

تلفظ بعضی از کلمات توسط محمدحسین

هلاس = لباس هلاس شویی = لباس شویی ایخته = ریخته مامان با من دوستی ؟ مدام این جمله رو در طول روز تکرار میکنه دو سه روز هم هست که یاد گرفته منو مامان جون صدا میکنه اخمخ : احمق شلوارک : لواشک خشتک پاره : اشک پاره (بصورت الاغ ترکی تلفظ میکنه) وقتی دعواش میکنیم سرشو میندازه زمین و زیر لب تند تند میگه عوجی مامان  عوجی مامان (اینجاس که خوردنی میشه) همز گوشی رو باز کن = رمز گوشی رو بزن خیت = ریخت      
31 ارديبهشت 1397